حل مسئله با رویکرد تفکر سیستمی
در ادامه مطالب تفکر سیستمی به حل مسئله با نگاه تفکر سیستمی میپردازیم:
در تفکر سیستمی، نمیتوان به هیچ کدام از اجزای یک سیستم لقب «ترین» داد. هر کدام از اجزای یک سیستم در نگاه سیستماتیک مهم و اثر گذارند و نبود هر جز میتواند سبب بروز مشکلی جدی در سیستم شود. به بیان دیگر یک سیستم زمانی می تواند در راستای هدفی که برایش تعیین شده است کار کند که تمام اجزای سیستم کامل و درست در کنار یکدیگر کار کنند.
در تفکر سیستمی، تغییرات یک سیستم را به صورت ناگهانی بررسی نمیکنند و بر این باور است که یک روند از قبل باعث به وجود آمدن یک رویداد و اتفاق شده است. به عنوان مثال افرادی که در روابط عاطفی خود دچار مشکل می شوند، به ناگاه این اتفاق نیوفتاده و اگر به صورت درستی به این مسئله نگاه کنیم درپای مشکلات را در زمانهای قبل و در اتفاقات بی شماری میتوان دید در نهایت یک اتفاق اخرین تلنگر برای بهم خوردن یک ارتباط می شود. در ادامه به نحوه بررسی حل مسائل در تفکر سیستمی می پردازیم:
حل مسائل در تفکر سیستمی از دو وجه بررسی می شوند:
الف) افق زمانی
راه حلی که ارائه می شود چه زمانی میتواند مسئله را حل کند؟ فقط همین امروز؟ ماه یا سال بعد؟
راه حلی که ارائه می شود از همین امروز می تواند مسئله را حل کند یا پس از یک ماه یا یک سال؟
ب) محدوده اثر راه حل
راه حل ارائه شده در چه محدوده ای موثر است؟ آیا مشکل من و دیگران را حل می کند یا فقط مشکل من را حل کرده و مشکلی به مشکلات دیگران می افزاید؟
اگر به این دو سوال بالا در حل مسائل دقت نکنیم، نمیتوانیم مدعی باشیم که مسئله را با نگاه و تفکر سیستمیک حل کرده ایم. مثال های بسیار زیادی را میتوانید در اطراف خود برای حل مسائل به روش سیستمی پیدا کنید، مانند حل مسئله الودگی هوا با طرح زوج و فر، حل مسئله ترافیک با احداث بزرگراه، حل مسائل کارمندان با افزایش حقوق حداقلی، حل مسائل اشتغال جوانان با احداث دانشگاههای مختلف و ....
لازم به ذکر است قضاوت و پیش بینی در مورد اینکه یک راه حل تا چه میزان اثر بخشی دارد کار راحتی نیست و بارها اتفاق افتاده که راه حلی با وجود برآورد اولیه مناسب، اما پس از مدتی نتیجه عکس میدهد. مانند داستان مار کبرا که در ادامه به آن می پردازیم:
سالها پیش زمانی که هندوستان مستعمره انگلستان بود، مارهای زیادی در سطح شهر دهلی دیده می شد که به طور قطع مشکلات زیادی را برای مردم ایجاد کرده بود. شهرداری برای حل این مشکل از مردم کمک خواست و اعلام کرد به ازای هر مار مرده ای که مردم به شهرداری تحویل دهند، مبلغی را دریافت میکند. در ابتدا به نظر می آمد که مسئله به خوبی حل شده و تعداد مارها در شهر کم شده است اما پس از گذشت مدتی، هنوز تعداد زیادی مار مرده به شهرداری تحویل داده می شد که در نهایت مشخص شد که افراد برای دریافت پول، به پرورش و سپس کشتن مار میپردازند. همین امر باعث شد شهرداری تصمیم دیگری بگیرد و آن این بود که دیگر در ازای مار مرده وجهی را پرداخت نخواهد کرد. در نتیجه شهر مجدد پر از مارهایی که در خانه های مردم با هدف کشته شدن و دریافت پول از شهرداری پرورش یافته بودند.
با توجه به این مثال، برخی از تصمیمات و راه حل ها در نگاه اول میتواند راه حل مناسبی باشد اما پس از مدتی برخلاف برآورد اولیه نتیجه معکوس می دهد که به آن اثر مارکبری میگویند.
نویسنده: مرضیه طاهری