کارآفرینی با طعم قهوه
کارآفرینی با طعم قهوه
خیلی اوقات برای کارآفرینی خلق یک شرایط جدید در همان کسب و کاری که در آن هستیم، میتواند یک کسب و کار جدید و موفق و پر سود را ایجاد نماید. داستان کارآفرینی زیر میتواند مصداق خوبی برای این جمله باشد.
من در خانواده ای تقریبا فقیر در بروکلین (شرق امریکا) زندگی میکردم و پدرم هیچوقت شغل ثابت و درامد خوبی نداشت و متاسفانه در اثر یک اتفاق معلول و خانه نشین شد. در آن سال من در شرکت زیراکس به عنوان فروشنده و بازاریاب شروع به کار کردم که بایستی با مشتری های زیادی برای فروش محصولات صحبت میکردم و کار بسیار سختی داشتم، حقوق من در آن زمان حدود ۱۰۰۰ دلار بود که نیمی از آن صرف هزینه های خانواده ام می شد و چون خانواده من نیاز مالی داشتند من به دنبال شغل بهتری بودم. به همین دلیل در سال ۱۹۸۰ به یک شرکت فروش لوازم اداری رفتم و در آنجا به عنوان مدیر داخلی با حقوقی بهتر از کار قبل، شروع به کار کردم. در کار قبل مهارتهای بسیار خوبی مانند قدرت چانه زنی و اعتماد به نفس پیدا کرده بودم که در این کار بسیار به من کمک میکرد. در یک سفر کاری، در راه سانفراسیسکو، به قهوه فروشی به نام استارباکس در سیاتل رفتم که فضای قهوه فروشی برای من بسیار جذاب بود و من به این فکر رفتم که در این قهوه فروشی مشغول به کار بشوم. تمام تلاشم را برای کار در آن قهوه فروشی کردم و بالاخره پس از یکسال موفق شدم در آن قهوه فروشی شروع به کار کنم. علتی که من تمایل داشتم در این قهوه فروشی کار کنم این بود که از زندگی در نیویورک ناراضی بودم و حس خوب این فروشگاه پودر قهوه باعث شده بود من تمام تلاشم را برای کار در این قهوه فروشی انجام دهم.
بعد از مدتی که در قهوه فروشی مشغول به کار شدم سفری به میلان ایتالیا داشتم و در آنجا کافه های مختلفی را دیدم که مردم روزانه در آنجا نشسته و با صرف قهوه اوقات خود را برای معاشرت با دوستانشان میگذرانند که این ایده برای من بسیار جالب بود. پس از بازگشت به امریکا سعی کردم مدیران استارباکس را متقاعد کنم که در کنار فروش قهوه، یک کافه هم داشته باشیم و قهوه دم شده عرضه کنیم. صاحبان استارباکس در ابتدا مخالف این ایده بودند ولی پس از یکسال پیگیری و اصرار من موافقت کردند که ۵۰ متر از فروشگاه ۱۵۰ متری استارباکس را به کافه تبدیل کنیم و قهوه دمی در لیوان فومی بفروشیم.
این ایده در همان روز اول بسیار خوب ظاهر شد و مشتریان زیادی پیدا کرد و پس از مدتی من تصمیم گرفتم که یک کافه در مرکز تجاری تاسیس کنم ولی پودر قهوه را مانند قبل از همان فروشگاه استارباکس خریداری میکردم.
اولین سرمایه گذار من برای ایده ای که از کافه های ایتالیا الهام گرفته بودم، صاحبان اولیه قهوه فروشی استارباکس بودند ولی برای توسعه کار نیاز داشتم تا سرمایه گذاران بیشتری پیدا کنم. به همین دلیل با ۲۴۲ نفر برای سرمایه گذاری و جمع آوری یک میلیون و هفتصد هزار دلار سرمایه مورد نیاز، مذاکره کردم و خیلی از این افراد به دلیل لیوان های فومی که برای سرو قهوه استفاده می شد و گمنام بودن کسب و کارم حاضر نشدند روی کار من سرمایه گذاری کنند.
بالاخره در سال ۱۹۸۶ توانستم اولین شعبه را راه اندازی کنم و از همان ابتدا هدفم این بود که بتوانم ۱۰۰ شعبه تاسیس نمایم. حدود یکسال بعد، جری (از صاحبان قهوه فروشی استارباکس) با من تماس گرفت و اعلام کرد به یکسری دلایل او و شرکایش قصد فروش استارباکس را دارند و با توجه به شناختی که از من داشتند قصد داشتند کسب و کارشان را با قیمت ۳.۸ میلیون دلار به من بفروشند. من برای پرداخت این مبلغ ۹۰ روز مهلت داشتم و تمام سعی خود را برای جمع آوری این پول میکردم تا اینکه پس از گذشت ۶۰ روز جری مجدد با من تماس گرفت و عنوان کرد که فردی با قیمت ۴ میلیون دلار میخواهد استارباکس را خریداری نماید.
این خبر حال من را بشدت بهم ریخت. موضوع را با یکی از دوستانم که وکیل بود مطرح کردم، او به من پیشنهاد داد تا موضوع را برای رییس شرکتی که در آن کار میکرد شرح دهم. رئیس آن شرکت بیل گیتس سینیور (پدر بیل گیتس معروف) بود و پس از اطمینان از صحت حرفهایم، با شخصی که قصد خرید استارباکس با قیمت ۴ میلیون دلار را داشت، صحبت کرد و او را از خرید استارباکس منصرف کرد.
پس از این اتفاق من توانستم استارباکس را خریداری کرده و در همان ابتدا ۶ شعبه استارباکس تاسیس نمودم. هدف من این بود که شعب استارباکس مانند کافه های ایتالیا جایی برای معاشرت دوستان و نوشیدن یک نوشیدنی خوشمزه و گرم باشد و همین انگیزه باعث شد تا دهه ۹۰ میلادی من شعب مختلفی را در کشورهای مختلف دنیا تاسیس کردم.
در سال ۲۰۰۰ که در آمد سالانه استارباکس ۲ میلیارد دلار شده بود، من در سن ۴۷ سالگی از سمت خود کناره گیری کردم. چون بنظرم کار برای من تکراری و خسته کننده شده بود. اما در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ امریکا، استارباکس نیز با سقوط سهام روبه رو شد و مشکلات زیادی در این مجموعه پیش آمد که همین باعث شد مدیران استارباکس از من مجدد دعوت کنند تا به استارباکس برگردم و اوضاع را سامان دهم.
پس از بازگشتم برای بهبود وضعیت استارباکس تصمیم گرفتم ۹۰۰ شعبه از شعبات استارباکس را تعطیل و به پرسنل آموزشهای لازم را بدهم که همین موضوع ۲۴ میلیون دلار هزینه برای استارباکس به همراه داشت. سپس سمیناری را برای مدیران شعب استارباکس در سراسر دنیا برگزار کردم تا این مدیران انگیزه اولیه خود را برای ادامه کار به دست آورند. این سمینار نیز ۳۰ میلیون دلار هزینه برای استارباکس به همراه داشت اما توانست استارباکس را پس از ۶ ماه نجات دهد.
به اعتقاد من موفقیت در هر کاری، به شخصی داده نمیشود و فرد باید موفقیت را به دست بیاورد. در ضمن اگر در شرایطی با مشکل مواجه شویم بایستی از افرادی که صلاحیت دارند کمک بگیریم.
من در حال حاضر صاحب یکی از بزرگترین فروشگاههای زنجیره ای جهان هستم و آرزو داشتم کاش پدرم هنوز زنده بود و میتوانست طعم یک شغل ثابت و محیط خوب کاری را بچشد.
داستانی که خواندید، داستان کارآفرینی هاوارد شولتز، صاحب برند استارباکس است که یکی از بزرگترین فروشگاههای زنجیره ای دنیاست. این کسب و کار بر پایه یک نوشیدنی گرم و خوش طعم به نام قهوه شکل گرفته اما امروزه در منوی آن انواع نوشیدنی های گرم و سرد، شیرینیجات و اسنکها به چشم میخورد.
این کسب و کار تا سال ۲۰۱۸، ۲۸۲۱۲ شعبه در ۸۱ کشور جهان داشته و ۲۹۱۰۰۰ نفر نیز کارمند استارباکس هستند. درآمد سالانه استارباکس حدود ۲۴.۷ میلیارد دلار است.