چگونه از کارکنان مبتلا به افسردگی های مقطعی حمایت کنیم؟
در زمان های مختلفی از سال شرایط متفاوتی وجود دارد که سرکار رفتن برای افراد تا حدی سخت و اذیت کننده باشد. مانند بازگشت به کار بعد از تعطیلات سال نو، رفتن به سرکار در صبحهایی که هنوز هوا روشن نشده و یا زمان بازگشت به خانه که هوا تاریک است. تحقیقات نشان داده که حدود ۵% از آمریکایی ها شرایطی را تجربه میکنند که به عنوان یک اختلال عاطفی فصلی شناخته می شود.
به عنوان مدیری که به تازگی مدیریت میکنید، یا فردی که به تازگی رهبری یک تیم را به دست گرفته اید، احتمالا برایتان دشوار خواهد بود که در گزارشهای خود در برخی از فصول سال، احساس شادی، کارآمدی و رضایت خاطر افراد را اعلام کنید چون این درصد به پایین ترین حد خود میرسد. اما راههایی برای حل این چالش وجود دارد تا بتوانید به خوبی این موقعیتها را مدیریت کنید. در این مقاله به اقداماتی اشاره شده که میتوانید در این شرایط انجام دهید تا تیم خود را به خوبی مدیریت کنید.
۱- سختیها را بپذیرید و اهداف تیم را مجدد بررسی و یاداوری کنید
تشخیص و پذیرش احساساتی که ممکن است اعضای تیم تجربه کنند و اثری که روی کار خودشان و دیگر اعضا میگذارد مهم است. شنیده شدن و درک شدن یک خواسته کاملا انسانی است. مدیرانی که ابتدا گوش میدهند و سپس سعی در درک موضوع میکنند، بیشترین ارتباط و اعتماد را در تیم خود دارند. زمانیکه به تازگی مدیر شده اید یا رهبری یک تیم جدید را بر عهده گرفته اید، رعایت این اصول بسیار مهم است.
پذیرش میتواند به اندازه تشویق قدرتمند باشد. به تیم خود نشان دهید که ممکن است در برخی از اوقات سال چالش و مشکلاتی وجود داشته باشد و در این شرایط کاهش راندمان مشکلی ندارد. در این حالت آنها از توانایی شما برای پذیرش واقعیات قدردانی کرده و متوجه میشوند که موضوعات با درک همراه بوده و فقط فراموشی و کنار گذاشتنشان نیست. و پس از عبور از این شرایط تمام تلاششان را برای جبران گذشته خواهند کرد.
شما به عنوان یک مدیر در این شرایط باید به اعضای تیم خود کمک کنید تا با ماموریت و اهداف شرکت و ارزشهای شخصی خود مجدد هماهنگ شود. کارمندان امروزی میخواهند هدفی را در کار خود بیابند، ۷۴% از نسل Z و ۷۰% از نسل هزاره، هدف را مهمتر از حقوقشان ارزیابی میکنند. به عنوان یک مدیر جدید، مهم است که نشان دهید که درک میکنید، همدلی میکنید و برای رسیدن به اهداف انگیزه بالایی دارید.
یکی از راههای تقویت این احساسات هدفمندی و احساس رضایت در تیمتان این است که به صورت روزانه کار افراد را بررسی کرده و قدردانی کنید. ساده به نظر می رسد اما وقت گذاشتن برای قدردانی از تیم حیاتی است، زیرا باعث می شود همه احساس کنند که دائما برای رسیدن به یک هدف مشترک کار میکنند. سعی کنید یک کانال ارتباطی اختصاصی برای افراد تیم خود ایجاد کنید تا در مورد ارزشها و خروجیهای مورد نظر شرکتتان در این کانال صحبت کنید. جشن گرفتن سخت کوشی همیشه مهم هست اما نشان دادن اینکه قدردان کارهای اعضای تیم هستید میتواند به آنها کمک کند تا همیشه نسبت به هدف احساس تازگی داشته باشند. به عنوان یک رهبر میتوانید مجدد تاکید کنید که سازمانتان در چه مسیری قرار دارد و به هر یک از اعضای تیم خود کمک کنید تا ببینند چگونه در تحقق این چشم انداز مشارکت خواهند داشت.
۲- روابط قوی ایجاد کرده و مراقب آن باشید
به عنوان یک رهبر جدید یکی از اولویتهای شما باید برقراری ارتباط قابل اعتماد با اعضای تیم خود باشد. آشنایی با هر یک از کارمندان در سطح شخصی به آنها کمک میکند تا در هنگام مشکل، احساس راحتی بیشتری داشته باشند و مشکلات خود را شرح دهند و شما از هر عاملی که بر بهره وری آنها تاثیر میگذارد آگاه تر خواهید بود.
البته عبور از مرحله ای که ارتباطات سطحی است، مرحله راحتی نیست و لازم است برای ایجاد ارتباط مناسب با اعضای تیم تلاش کرده و برنامه ای داشته باشید. به عنوان مثال در بازه های زمانی مشخص با هر یک از اعضای تیم در مورد عملکرد آنها صحبت کنید و آن را بررسی کنید. از آنها بپرسید اخیرا چه چیزی بیشتر وقت آنها را گرفته است یا در حال حاضر چه چیزی آنها را بیشتر در مورد کار هیجان زده میکند؟ این روزها چه احساسی دارند؟ حتی گفتن یک متشکرم صمیمانه میتواند تاثیر عمیقی بر اعضای تیم شما داشته باشد.
یکی دیگر از بخشهای حیاتی برای ابراز مراقبت واقعی این است که وقتی امور محوله به شخصی، با تاخیر مواجه میشود هرگز فرض نکنید که میدانید چه اتفاقی می افتد. اگر متوجه شدید کارمندی ضعیف عمل میکند، وقت بگذارید و از وی بپرسید که چطور میتوانید به او کمک کنید؟ وقتی ابتدا پیشنهاد کمک میدهید، ممکن است از پاسخهایی که دریافت میکنید و روابطی که میتوانید ایجاد کنید شگفت زده شوید.
لازم به ذکر است که نباید در حد گفتگو بمانید و باید به دنبال اجرای راه حلهای عملی باشید، حتی راه حل های کوچک نیز میتواند به تیم شما کمک کند تا انگیزه بیشتری برای انجام کارها داشته باشند. به عنوان مثال در چیدمان میزهای کار، بهتر است به این توجه کرد که نور مناسبی در اتاق باشد و همچنین برنامه روزانه کارمندان به صورت منعطف باشد تا دچار استرس نشوند. حتی ۱۵ دقیقه دور شدن از میز کار و کامپیوتر و راه رفتن در هوای آزاد میتواند آرامش و انرژی خوبی برای شخص ایجاد کند. همچنین اگر اعضای تیم دستاوردهای خود را اعلام کنند و مابقی افراد آنها را تشویق نمایند، دلگرمی و انگیزه مضاعفی برای ادامه کار پیدا خواهند کرد.
این یک اقدام معنادار است. اگر بتوانید الگویی از صداقت و قدردانی و مراقبت پیاده کنید، به کارمندان خود نیز این فرصت را میدهید که این همدلی را با دیگر اعضای تیم داشته باشند.
۳- انسانیت خود را نشان دهید و راهنمای دیگران باشید
اگر انتظار دارید که کارمندان در مورد مشکلات خودشان با شما صحبت کنند، باید به آنها نشان دهید که گوش شنوای حرفهایشان هستید. بر اساس گزارش گالوپ در سال ۲۰۲۲، کارکنان امروزی تحت فشار زیادی هستند و ۴۴% از مردم در سراسر جهان به صورت روزانه استرس را گزارش میکنند. مهم است که عوامل استرس زا را نادیده نگیرید و کارمندان نیز متوجه رفتار شما در مواجه با این عوامل باشند. شاید لازم باشد روزی را به عنوان روز سلامت روان در نظر بگیرید و در مورد این موضوع با کارمندان خود صحبت کنید. گاهی برای پشت سر گذاشتن برخی از مشکلات و شرایط نامطلوب، در نظر گرفتن مرخصی، برگزاری جلسات از جنس درد دل بتواند کمکی در این زمینه داشته باشد.
یکی از راههایی که میتوانید مطمئن شوید که کارمندان از شما پیروی میکنند، برنامه ریزی برای «یک روز استراحت» است. شما میتوانید به تیم خود توصیه کنید که یک روز را برای تجدید قوا و استراحت اختصاص دهند. به کارمندانتان اعلام کنید که در این روز ایمیلها و تماسهای کاری را چک نکنند و به طور کامل از موضوعات کاری فاصله بگیرند و سعی کنند کاری انجام دهند که از نظر ذهنی، جسمی و روحی آنها را تغذیه کند.
یکی از تصورات غلط رایج این است که وقتی شخصی مدیر است باید برای همه موضوعات پاسخ روشن و درستی داشته باشد. اما واقعیت این است که بهترین مدیران در هر سطح از تجربه، کسانی هستند که صادقانه اعلام میکنند که در شرایطی مشابه کارمندان هستند ولی به دنبال حل مسئله برای بهبود شرایط و پشتیبانی از کارمندانتان هستند و تلاش میکنید که کل تیم حرکت رو به جلو داشته باشد.
نویسنده: مهناز طاهری
با اقتباس از: HBR